وزن خانمها بیش از اینکه یک عدد باشد، یک نسبت است.
برچسب: خانم
تازه داماد
عادت داشت روزی چند بار گردنش را آنچنان بگرداند که صدای «قروچ»ش به گوش رسد. یک بار از باب رفاقت گفتم «نکن این کارو! برای مهرههای گردنت ضرر داره» و در پاسخ گفت: «آره… اتفاقن یه بار که سر کلاس این کارو کردم، اولین کسی که برگشت و نگام کرد خانمم بود!»
سر یک سال، با داد و دعوا و شکایت و کلانتری و دادگاههای جور و واجور، طلاق گرفتند.
سر یک سال، با داد و دعوا و شکایت و کلانتری و دادگاههای جور و واجور، طلاق گرفتند.
باشوهران
خانومه به دوستش: «خوار شوئرتو…»
آقا داماد چه کارهن؟
– وبلاگ عروس خانوم رو هک میکنن، توش پست خواستگاری مینویسن!
انگیزه
– ببخشید خانوم، ممکنه برامون بفرمایید هدفتون از ادامه تحصیل چیه؟
– این که تو خونه نباشم غرغرای مامان بابامو تحمل کنم!
– این که تو خونه نباشم غرغرای مامان بابامو تحمل کنم!
روز قدس
روزنامهی لولهشدهای که سرش را آتش زده بود، جلوی روی خیس از اشک دختر گرفت: «بیا خانم، یه کمی دود بگیر، سوزش چش و گلوت خوب شه»
دختر که پر شال سبز رنگش را به شدت جلوی دهانش گرفته بود، با صورتی اشکبار، سرفهزنان خود را عقب کشید و گفت: «ممنونم آقا، روزهام باطل میشه»
کمی آنسوتر رزمندگان سپاه اسلام، گاز اشکآور دیگری شلیک کردند…
دختر که پر شال سبز رنگش را به شدت جلوی دهانش گرفته بود، با صورتی اشکبار، سرفهزنان خود را عقب کشید و گفت: «ممنونم آقا، روزهام باطل میشه»
کمی آنسوتر رزمندگان سپاه اسلام، گاز اشکآور دیگری شلیک کردند…
ثواب
پس از «تلاوت» آنچنان بوسهای از جلد قرآن برداشت که حاج خانم حسودیاش شد!
نمک
– …فقط یه کمی ضربانت تند و نامنظمه که اونم با توجه به خانم پرستاری که نوار قلبت رو گرفت، طبیعیه!
رئیس
– میدونی که… رفتنش با خودشه، برگشتنش با «خانوم»ش!
نی نی
آن گاه که آن کودک کوچک و شیرین -که مطمئن نیستم خانم کوچولو بود یا آقا کوچولو- در آغوش مادرش -که کمینه یک سر و گردن از من کوتاهتر بود- با انگشت اشاره نشانهام رفت و گفت: «نی نی!»… چه حس شیرینی…