یک (عالمه) تجربه

هر وقت داشتی زور میزدی چیزی رُ به روی خودت نیاری، بدون که دیر یا زود میاد و پشتت میزاره.

 

تعقل بایدش

عزیز دل بابا
اگه زورت نرسید…
عقلت رو برسون.

 

تورم

دوره‌ی نان بازو خوردن سرآمد؛ زمانه زمانه‌ی نان با زور خوردن است!

ما آدمها

هنگام آشنایی, به زور دنبال شباهتهای نداشته‌مان می‌گردیم؛ لحظه‌ی جدایی, به زحمت در پی بزرگ نشان دادن تفاوتهای کم و کمرنگ شده‌مان!

بوپالر

هر چه بیشتر و بیشتر «زور» می‌زد، کمتر و کمتر بوی «ادکلن»ش را تشخیص می‌داد! 

زوری

در 4 سالگی:
– مامان جان… برو جیشتو بکن یه وقت تو شلوارت جیش نکنی ها!
– به خدا جیش ندارم… مگه جیش داشتن زوریه؟!

در 24 سالگی:
– مامان جان… کیس خوبیه ها! دیگه مثه این گیرت نمیاد ها!
– نمی‌خوام. دوستش ندارم… مگه دوس داشتن زوریه؟!