روزنامهی لولهشدهای که سرش را آتش زده بود، جلوی روی خیس از اشک دختر گرفت: «بیا خانم، یه کمی دود بگیر، سوزش چش و گلوت خوب شه»
دختر که پر شال سبز رنگش را به شدت جلوی دهانش گرفته بود، با صورتی اشکبار، سرفهزنان خود را عقب کشید و گفت: «ممنونم آقا، روزهام باطل میشه»
کمی آنسوتر رزمندگان سپاه اسلام، گاز اشکآور دیگری شلیک کردند…
دختر که پر شال سبز رنگش را به شدت جلوی دهانش گرفته بود، با صورتی اشکبار، سرفهزنان خود را عقب کشید و گفت: «ممنونم آقا، روزهام باطل میشه»
کمی آنسوتر رزمندگان سپاه اسلام، گاز اشکآور دیگری شلیک کردند…