در آینه

– زندگی سخته.
+ زندگی‌کردن سخت‌تر!

Fast-forward

ـ دوست داری برگردی به دوران بچگی؟
– نه! دوست دارم زندگی زودتر بره جلو… زودتر تموم شه.

همه چی از هیچی بهتره!‏

– واقعا فکر می‌کنی علت حال بد الانت، دلتنگیه؟
+ علت هم نباشه، بهانه که هست!
– خب…
+ از هیچی بهتر نیست؟!

شنونده باید…‏

– چطوری؟

– فاکـــتورم!

منتظران

– می‌ترسم کم‌کم تاریخ مصرفش بگذره ها!
– نگران نباش! توی تبلیغش نوشته «با ماندگاری بالا»!

مخلص کلام

پیرمرد مسافر گفت: «مردا با احساسن ولی زنا احساساتین».

جای خالی

– مگر نگفتی بی‌حسی موضعی است؟… پس چرا پس از این همه سال، هنوز وجودم از نبودت لمس است؟

باشوهران

خانومه به دوستش: «خوار شوئرتو…»

صادقه (افزون بر هژده)‏

دختره می‌گفت: «کسی رو میخام که در عین حال که میتونم روش حساب کنم، زیرشم بتونم حال کنم»!

روزه

– چون ایمان دارم گناه خودآزاری بیشتر از روزه‌خواریه.

روزه داری

– برای رضای خدا باید پونزده شونزده ساعت گشنه تشنه بمونیم؟… این خدائه هم عجب پرتوقعه ها!

دخترانه

– با چی میای دنبالم؟
– با عشق!
– نمی‌خواد زحمت بکشی! خودم میام!

آقا داماد چه کاره‌ن؟

– وبلاگ عروس خانوم رو هک می‌کنن، توش پست خواستگاری می‌نویسن!

اپوزوسیون

«من از همین تریبون اعلام می‌کنم که هیچ‌گونه وابستگی و اعتقادی به رژیم نداشته و نخواهم داشت»… سپس به ساندویچ همبرگرش حمله کرد.

عاشقانه

– سگ هم که میشی، سگ نازی میشی!

روحیه

همکار شیرین‌سخنم از ناحیه‌ی سر و صورت دچار سانحه‌ی سوختگی شده، بعد برگشته به بچه‌هاش گفته: «تازه میفهمم پدرسوخته‌گی چقدر بده!»

حرم رضوی

– به نظرتون امام رضا روزی یه نفر رو شفا میده؟
– …
– آخه دست کم ساعتی دو تا مجروح رو میده!

اداره-دو

مدیر مالی: آقای فلانی! داری منو روانی میکنی!
مشاور بیمه: خواهش می‌کنم قربان! در خدمتتون هستیم!

انگیزه

– ببخشید خانوم، ممکنه برامون بفرمایید هدفتون از ادامه تحصیل چیه؟
– این که تو خونه نباشم غرغرای مامان بابامو تحمل کنم!

اداره-یک

– شما صحبت نکنی، حرفم که بزنی، قبوله!

آموزش شنا

– …خوابیدن روی آب رو یاد گرفتی؟
– آره، ولی لامصّب فوری پوزیشنش رو عوض میکنه و اون میخوابه روی من!
– {خنده}
– کم کم دارم به این نتیجه میرسم که به جای مربی شنا، از سکسولوژیست کمک بگیرم!
– {قهقهه}

…که عاشقی یادت بره

– اگه بری، دل دیگه طاقت نمیاره!
– اگه نرم، مثانه دیگه طاقت نمیاره!

دربازکن

نوشابه‌ی دربسته را بر روی پیشخوان مغازه گذاشت و غمزده گفت: «کاش تو این بساطت دل‌بازکن هم پیدا میشد!»

مصاحبه

– شما هم در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام شرکت می‌کنید؟
– نه… ولی ایشالا حتما تو مراسم عروسیشون جبران می‌کنم!

اندوهگین

– ولش کن دیگه، غصه نخور.
– من که کاریش ندارم، «غصه» داره منو میخوره!