دشمن سبزه‌ها

به شکنجه‌ی جلادان خویش
می‌کُند زرد روی جهان
می‌کُند خون، دل گل و بستان
می‌دَرد دانه دانه برگ امید
پادشاه فصلها…

 

آ…زاده‌ای

جهان سوم جایی است که اگر خودسانسوری نکنی، سانسور تو را می‌…ند.

 

جهان سوم

جایی است که مردمانش هیچ کار خاصی نمی‌کنند ولی همیشه خسته‌اند.

در اخلاق بزرگان

به پیری بدان پایه از فرزانگی رسیده بود که علامه‌ی دهر می‌دانستندش و جواب هر سئوال از او طلب می‌کردند و همه می‌ستاندند. لیک پرسشی بود که پاسخش هیچ ندانست و اجل فرارسید و باز هم ندانست و با همه حکمتی که داشت، در جهل، چشم از جهان فروبست.
«چون در خلا جلوس کردی و کسی بر درش دق‌الباب کرد، چه باید پاسخ گفت؟»

داستانک: ضدحال

صبح با حس خوبی بیدار شده بود، سرشار از نشاط و سرزندگی. در حالی که در آینه از تماشای چهره‌ی بی‌دلیل شاداب‌تر شده‌ی خویش لذت می‌برد با خود زمزمه کرد: «نه! مثه اینکه امروز، روز منه!»
قبراق و سرحال از این آغاز خوشایند، سررسیدش را باز کرد تا کارهای آن روزش را سبک سنگین کند؛ در بخش مناسبتهای تقویم نوشته شده بود: «روز جهانی معلولان کم‌توان ذهنی»!