دلی سنگین و جان غمگین و فردایی که دیگر نیست.
برچسب: غمگین
این واپسین لحظات سال
غمگینکنندهتر از اینکه به درستی نمیدانیم چرا دلمان برای بعضیها تنگ شده است، این است که به خوبی میدانیم به چه خاطر دلمان برای بعضی دیگر تنگ نشده است.
غموساکشن
عزیز دل بابا
آدم رابطهات کسی باشد که وقتی ناراحت و غمگین است، باز هم بخواهدت و آنگاه که ناراحت و غمگینی، باز هم بخواهیاش؛
آدم رابطهات کسی باشد که وقتی ناراحت و غمگین است، باز هم بخواهدت و آنگاه که ناراحت و غمگینی، باز هم بخواهیاش؛
که اولی نشاندهندهی ظرفیتش برای دوستداشتن توست و دومی نشاندهندهی ظرفیت تو برای دوستداشتن او.
تنها قطرهی درون لیوان
آنقدر غمگین بود که دیگر توان خشمگین شدن نداشت.
دنیای این روزای… ما
غمگین بودم که چرا دلبر ندارم، کسی را دیدم دل نداشت.
شادغمگین
بهای هر خوشی شما، ناخوشی برای دیگری است.