صبح با حس خوبی بیدار شده بود، سرشار از نشاط و سرزندگی. در حالی که در آینه از تماشای چهرهی بیدلیل شادابتر شدهی خویش لذت میبرد با خود زمزمه کرد: «نه! مثه اینکه امروز، روز منه!»
قبراق و سرحال از این آغاز خوشایند، سررسیدش را باز کرد تا کارهای آن روزش را سبک سنگین کند؛ در بخش مناسبتهای تقویم نوشته شده بود: “روز جهانی معلولان کمتوان ذهنی”!
مهم اینه که یه روز مال اونه
!
LikeLike
!!!!!!!!!!! چشمک
LikeLike
آخ جون. بالاخره روز ما هم رسید.
LikeLike
رئالیست عالی مستدام!!!
LikeLike
خدائيش عجب ضد حالي بود! نامرد يه رحمي مروتي هم به خرج ميدادي بد نمي شد.
LikeLike
مثل این می مونه که کسی پیام ضد حال بفرسته نه؟
LikeLike
ایول! ایول! :))))))))))))))))
LikeLike
مگه نمیشه چند تا مناسبت کاملا جدا از هم بیفته یه روز؟؟
LikeLike
عجب شانسی
LikeLike
قیافیه ی بعدشم مجسم میکردی خوب بود!
LikeLike
مگه فرقی میکنه چه روزی باشه وقتی آدم شاده؟
LikeLike
بستگی به ادامه اش داره,تا اینجا که روز روزش نبوده
LikeLike
پس كلي با خودت حال كردي!
LikeLike
bichareeeee
LikeLike
😀
قشنگ بود!ا
LikeLike
این یکی شاهکار.
LikeLike