دریا March 31, 2009 ~ Mr Bahrami دردِ دل با موج گفتم، غصه از یادم بشُست… Rate this:Share this:TweetTelegramMoreShare on TumblrPrintEmailLike this:Like Loading... Published by Mr Bahrami One person. View all posts by Mr Bahrami
بر ماسه ها نوشتم درياي هستي من از عشق توست سرشار اين را به ياد بسپار بر ماسه ها نوشتي اي همزبان ديرين اين آرزوي پاكيست اما به باد بسپار خيزاب تند بالي رازو نياز مارا ميبرد و پاك ميكرد برباد رفتني را ميبرد و خاك ميكرد LikeLike Reply
سلام پسر دايي بلاگ باحاليه فقط بي معرفت لااقل از عكاس عكستم تقدير ميكردي ديگه دوستت ندارم ديگه LikeLike Reply
خوشا آنکه درددل با موج گفتُ موج غصه از یادش بشست !! عکاس پسردایی تون بود !! دست خط از کیه؟ :دی LikeLike Reply
khaily bahal bod 😀
LikeLike
خوش به حالت.
LikeLike
چه خوش خط
خیلی قشنگه
🙂
LikeLike
بر ماسه ها نوشتم درياي هستي من از عشق توست سرشار
اين را به ياد بسپار
بر ماسه ها نوشتي اي همزبان ديرين اين آرزوي پاكيست
اما به باد بسپار
خيزاب تند بالي رازو نياز مارا ميبرد و پاك ميكرد
برباد رفتني را ميبرد و خاك ميكرد
LikeLike
سلام پسر دايي بلاگ باحاليه فقط بي معرفت لااقل از عكاس عكستم تقدير ميكردي ديگه دوستت ندارم ديگه
LikeLike
خوشا آنکه درددل با موج گفتُ موج غصه از یادش بشست !!
عکاس پسردایی تون بود !! دست خط از کیه؟ :دی
LikeLike
عکاس پسر عمه ام بود؛ آقای مجتبی قربانی. دست خط اما از خودم است
LikeLike